عرشیا جونعرشیا جون، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

نازبالام عرشیا *فرشته آسمانی مامان و بابا*

من بی پدری ندیده بودم ، سخت است کنون که آزمودم

  بنال ای دل که من بابا ندارم به سر آن سایه طوبی ندارم بنال ای دل شدم تنهای تنها انیس و مونس شب‌ها ندارم بنال ای دل که شادی از دلم رفت چو غنچه خنده بر لب‌ها ندارم     روی یک تخت چوبی، بد حال، چشمهایی که گودتر می شد اشکهایی که حلقه می بستند، قرصهایی که بی اثر می شد عصر یک روز سرد زمستان، آخرین سرفه در فضا پیچید آخرین برگ از درخت افتاد، پدر آماده سفر می شد         چه شبها تا سپیده درد کشیدی ندای یا علی، یا رب کشیدی بخواب آرام، پدر جان در مزارت که پایان شد تمام دردهایت     &nb...
18 اسفند 1392
12050 0 14 ادامه مطلب
1